بحران کشمیر مسألهای تاریخی در روابط هند و پاکستان محسوب میشود که گسترهای پر فراز و نشیب از تحولات را سپری است که بدون شناخت ابعاد مختلف آن نمیتوان به درک درستی از موضوع دست یافت.
پایگاه رهنما :
این روزها روابط هند و پاکستان بر سر مسأله کشمیر به تیرگی و تنش گراییده است. این تنشها پس از آن صورت گرفت که دولت راستگرای نارندا مودی اوایل ماه جاری میلادی (اوت ۲۰۱۹) در تصمیمی جنجال برانگیز لغو خودمختاری منطقه جامو و کشمیر و سپس حذف بند مربوط به اعطای خودمختاری به منطقه کشمیر از قانون اساسی این کشور را اعلام کرد. این اقدام با واکنش شدید دولت پاکستان روبه رو شد به صورتی که دولت اسلام آباد اعلام کرد: منطقه جامو و کشمیر را منطقه اشغال شده به دست هند تلقی خواهد کرد و وزیر امور خارجه پاکستان این اقدام را پاکسازی نژادی و مقدمه الحاق کشمیر به هند دانست و با هشدار به دهلی نو تهدید کرد که این امر میتواند به جنگ جدیدی میان دو کشور تبدیل شود. از طرف دیگر تظاهرات مردمی در کشمیر علیه این تصمیم هر روز ادامه دارد و دولت هند برای جلوگیری از این اعتراضات مقررات منع رفت و آمد را برقرار کرده است.
موقعیت جغرافیایی کشمیر
کشمیر درشمال غربی شبه جزیره هند و در دامنه کوههای هیمالیا قرار گرفته است. موقعیت طبیعی آن به گونهای است که سه رود مهم سند، پنجاب و جهلم از این منطقه سرچشمه میگیرد. این دو موقعیت طبیعی ویژه باعث شده آب و هوای کشمیر معتدل و مطبوع باشد. پادشاهان ایرانی، کشمیر را ابتدای بهشت مینامیدند. درعصر حاضر لقب هارتلند را به آن نسبت داده اند و به آن «بام آسیا» و قلب آسیا نیز گفته میشود. این موقعیت راهبردی کشمیر باعث شده پس از جدایی هند و پاکستان، هم این دو کشور و هم برخی کشورهای فرا منطقهای به فکر تسلط و نفوذ بر کشمیر باشند. ایالت کشمیر قبل از تقسیم، از پنج بخش دره کشمیر، جامو، لداخ، بلتستان، یونچ و گیلگت تشکیل یافته بود در سال ۱۹۴۱ میلادی ۴۰۲ هزار نفر جمعیت داشت که ۷۷ درصد آنها مسلمان،۲۰ درصد هندو و ۳ درصد سیک و سایر اقلیتها بودند.
پیشینه تاریخی کشمیر
کشمیر منطقهای با پیشینهی تاریخی بیش از چهار هزار ساله است. حدود ۲۱ سلسله مختلف از هندو و بودایی تا قرن ۱۴ هجری بر این منطقه حکومت کرده اند. با وجودی که محمود غزنوی ۱۷ بار به کشمیر لشکر کشی کرد، اما کشمیر به دلیل ناهمواریهای طبیعی فتح نشد. گرایش مردم کشمیر به اسلام مسالمت آمیز بود، ابتدا با سفر جهانگردان و بازرگانان مسلمان به کشمیر برخی از مردم بودایی این دیار به اسلام متمایل شدند با سفر صوفیان و روحانیون ایران و آسیای مرکزی، زمینه برای تغییر گسترده مذهب آماده شد. «ریچن» اولین شاهزاده کشمیری بود که حدود سال ۷۱۹ هجری /۱۳۲۰ میلادی به اسلام مشرف شد و از آن پس به سلطان صدرالدین معروف شد. علاوه بر ورود اسلام به کشمیر، نزدیک ۵۰ نویسنده و ۲۵۰ شاعر در کشمیر ظهور پیدا کردند و یک قرن پس از ورود اسلام به کشمیر، سلطان زین العابدین فارسی را زبان دری (درباری) اعلام کرد.
پس از سلطه افغانها بر کشمیر «سیک»ها که قومی از هندوها بودند ۲۷ سال حکومت کردند و چندین جنگ نیز با انگلیسیها داشتند. اما انگلستان که با موافقت نامه لاهور توانسته بود بر بخشهای زیادی از هند تسلط پیدا کند، کشمیر را به مبلغ هفت ونیم میلیون روپیه طی موافقتنامه «امرتیسر» به «راجا گلاب سینگ» یک حاکم وابسته فروخت. با وجود اکثریت مسلمان کشمیر، راجا گلاب سینگ شروع به بدرفتاری با مسلمانها کرد اولین اعتراضات گسترده مسلمانان در سال ۱۹۳۱ به رهبری «شیخ عبدالله» منجر به کسب برخی آزادیها شد. بعد از جنگ جهانی دوم «لردمونتباتن»، آخربن نائب السلطنه انگلیس ۶۵ درصد کشمیر را بر اساس سه معیار مذهب، خواستههای اهالی ایالات و وضعیت جغرافیایی بین هند و پاکستان تقسیم نمود و ۳۵ درصد باقی مانده را به عهده حاکمان هندو و مسلمان گذاشت که بین هند و پاکستان یکی را انتخاب کنند. از طرفی بین احزاب مسلمان در جدایی پاکستان از هند اختلاف وجود داشت، خروج یکباره انگلیس از هند پس از سال ۱۹۴۷ باعث شد مهاراجه در الحاق ۳۵ درصد باقی مانده به پاکستان یا هند مردد شود با وخیم شدن وضعیت کشمیر، مهاراجه به ایالت جامو پناه برد و به بهانه سند «امرتیسر» ۳۵ درصد باقی مانده را تحت سیطره هند درآورد. مردم مسلمان که این الحاق را توطئهای بین انگلیس و هند میدانستند با آن مخالفت کردند وبه مبنای اصلی تنش و درگیریهای کشمیر تا امروز تبدیل شد.
اقتصاد کشمیر
کشاورزی شغل اکثر مردم جامو و کشمیر است. مهمترین محصول کشاورزی کشمیر برنج و برخی میوهها نظیر سیب و زردآلو وگیلاس ا. ست که جزو محصولات مهم صارداتی کشمیر محسوب میشوند. تولید برخی پارچهها و ماهیگیری نیز بخش کوچکی از اقتصاد کشمیر تشکیل میدهد. ذخایری با وسعت کوچک از گاز طبیعی در نزدیکی شهر جامو و ذخایر بوکسیت در مجاورت شهر «اودامپور» یافت شده است. سایر ذخایر معدنی منطقه کشمیر، سنگ آهک، زغال سنگ، روی و مس است. جاذبههای طبیعی کشمیر باعث شده تا گردشگری و جذب تروریست نیز رفته رفته به یکی از منابع اقتصادی کشمیر تبدیل شود، اما به دلیل مشکلات امنیتی و بلاتکلیف بودن رژیم حقوقی این منطقه نسبت به جامعه بین المللی، هنوز گردشگری و جذب توریست نتوانسته جایگاه واقعی خود را در کشمیر بدست آورد. در مجموع بیکاری در کشمیر زیاد است و هنوز از ظرفیتهای اقتصادی این منطقه استفاده بهینه نشده است.
کشمیر پس از تقسیم
کشمیر در حال حاضر بین سه کشور هند، پاکستان و چین تقسسیم شده است. دو ایالت «گلگت» و «بلتستان» تحت عنوان کلیتر کشمیر شمالی با حدود یک میلیون جمعیت و ۹۹ درصد مسلمان زیر نظر پاکستان قرارگرفته و از جنوب و شرق با کشمیر هند هم مرز است. این مناطق به ۵ شهرستان تقسیم شده است و شهرهای روندو و کلتری و کرمنگ در «بلتستان» و نگر در «گلگت» کاملا شیعه هستند. منطقه دیگری از کشمیر که زیر نظر پاکستان اداره میشود تحت عنوان «کشمیر آزاد» به مساحت ۱۳۲۷۹۷ کیلومتر مربع درغرب منطقه کشمیر واقع شده که از شمال و غرب با کشمیر شمالی منتهی میشود. قومیتهای مختلف آن «سوداها»، «راجپوتها»، «گوجرها» و «جت ها» هستند. اکثریت مسلمان این منطقه سنی مذهب بوده و از نظر اداری ریاست مستقل و حکومت مخصوص به خود دارد؛ به این شکل که پاکستان آنرا کشوری مستقل میداند و تنها وظیفه حفاظت از آنرا برعهده دارد و پایتختی به نام «مظفرآباد» دارد.
کشمیر هند از دو ایالت مهم «جامو» و «کشمیر» با حدود ۱۰۱ ٬ ۴۳۷ کیلومتر مربع وسعت تشکیل شده و بالغ بر ۱۲ میلیون جمعیت دارد. پایتخت تابستانی کشمیر هند «سرینگر» و پایتخت زمستانی آن «جامو» است.
قسمت سوم کشمیر تقسیم شده «اقصای» به معنی دور افتاده در اختبار چبن قرار دارد به دلیل شکل طبیعی و آب و هوای سخت خالی از سکنه است، اما، چون تبت را به سین کیانگ و هندوستان متصل میکند از اهمیت راهبردی برخوردار است. قرار گرفتن در محدوده یک «کمربند -یک جاده» چین باعث شده در سالهای اخیر از اهمیت بیشتری برخوردار شود. هندوستان به دلایلی مرزهای تعیین شده در زمان دولت هند بریتانیا را سندی بر حاکیمت خود بر منطقه اقصا میداند، اما چین این علامتها را نامفهوم وغیرقابل استناد اعلام میکند بنابراین گسترش تنش در هر منطقه از کشمیر، خواسته با ناخواسته پای چین را نیز به مساله باز میکند.
جنگهای کشمیر و قطعنامههای سازمان ملل
پس از الحاق غیر رسمی ۳۵ درصد بلاتکلیف کشمیر به هندوستان، در سال ۱۹۴۷، ۵۰۰ هزار نفر از مسلمانان کشمیر هند به نشانه اعتراض به پاکستان پناهنده شدند در بین راه مورد تهاجم سیکها و برخی قبایل قرار گرفتند که باعث خشم مسلمانان «یونچ» و سرنگونی حکمران محلی آنها شد. دولت هند با توجه به اکثریت مسلمان منطقه جامو دست به کشتار گسترده ۳۰۰ هزار مسلمان زد، پاکستان این روز را «روز سیاه» اعلام کرد و ۲۰ لشکر قبیلهای تحت حمایت پاکستان به سمت جامو کشمیر حرکت کردند. این در حالی بود که ارتش هند و پاکستان تازه تاسیس شده بودند.
پس از آن که ارتش پاکستان تا مدتی فقط از لشکرهای قبیلهای پشتیبانی لجستیک میکرد از وضعیت لجستیک خارج و به کمک ارتش قبیلهای شتافت.۷۰ درصد جامو و کشمیر به اشغال ارتش پاکستان درآمد در نهایت با ورود سازمان ملل و قطعنامه ۱۲۱ که به نوعی ترک مخاصمه بود، دو سوم این منطقه تحت کنترل در آمد و درآن قطعنامه از دو کشور خواسته شد رفراندامی در بین مردم منطقه کشمیر برگزار شود که میخواهند به هند ملحق شوند یا پاکستان؟ نیروهای حافظ صلح سازمان ملل طبق این قطعنامه تاکنون در منطقه حضور دارند. آدمیرال «چستر نیمیتز» آمریکایی به عنوان رئیس برگزاری همه پرسی از سوی سازمان ملل تعیین شد، به دلیل اینکه دولتهای هند و پاکستان نتوانستند براساس قطعنامه سازمان ملل، خلع سلاح موفقی انجام دهند، نیمیتز نتوانست همه پرسی را برگزار کند.
در سال ۱۹۵۰ طی قطعنامه دوم سازمان ملل، قاضی استرالیایی «اوون دیکسون» پیشنهاد همه پرسی را تنها برای دره کشمیر داد، اما مورد موافقت طرفین واقع نشد. در سال ۱۹۶۵ «ایوب خان» ژنرال پاکستانی با در نظر گرفتن درگیریهای بین هند و چین تصمیم گرفت با حملهای سریع، کشمیر را به پاکستان ملحق کند، اما دو طرف با دادن تلفات بسیار با دخالت سازمان ملل پذیرفتند به مرزهای ۱۹۴۸ برگردند. پس از درگیریهای سال ۱۹۷۱ که به جداشدن بنگلادش منجر شد وضعیت بین دو کشور بر سر مساله کشمیر پیچیدهتر و بغرنجتر شد. توافقنامه دومی با وساطت سازمان ملل در سال ۱۹۷۲ به نام "شمیلا" میان دو کشور امضا شد که براساس آن خط آتش بس که در توافقنامه ۱۹۴۸ تعیین شده بود به عنوان خط کنترل تصویب شد. این خط به عنوان خط مرزی پذیرفته نشد. در سال ۱۹۹۹ پس از تعدادی آزمایشات اتمی دو کشور، جنگی دیگر بر سر کشمیر، در شمالیترین منطقه به نام «گارگیل» بین دو کشور در گرفت. با طولانی شدن جنگ و تجهیز هر دو طرف به سلاح اتمی، از ترس گسترش یک جنگ نابود کننده تمام عیار، احتیاط دو کشور باعث شد میانجی گریها پذیرفته شده و درگیری تمام شود. این جنگ برای پاکستان حدود ۴۰۰ کشته و هند ۵۰۰ کشته بر جای گذاشت و هیچکدام نیز مسئولیت آغاز حمله را نپذیرفتند.
به دلیل رودهای پرآب منطقه کشمیر، تنشهایی نیز بر سر منابع آبی بین هند و پاکستان بوجود آمد. در سال ۱۹۶۰ بر اساس پیمان رودخانه سند (ایندوس) توافق کردندکه هند میتواند از آب رودخانههای شرقی شامل «روی» «بیس» و «سولتج» استفاده کند و پاکستان از آب رودخانههای غربی (ایندوس، جهلم و چناب) استفاده کند. سال گذشته پاکستان مدعی شد، در پی حمله هوایی ناکام هند، دهلی نو در پی آن بوده تا سهمیه آب پاکستان از رودخانه «چناب» را قطع کند. اگر چه جنگ کارگیل آخرین نبرد شدید برسر کشمیر بوده است، اما همچنان تنشها بین دو طرف وجود داشته تا کنون هفتاد هزار نفر در درگیریهای این منطقه کشته شده اند. اواخر بهمن ۹۷ با حمله گروه «جیش محمد» به کاروان نظامی هند ۴۴ نظامی کشته شدند هند اسلام آباد را متهم کرد در این حمله دست داشته است و با حمله هوایی به مقر برخی نیروهای شبه نظامی «جیش محمد» به تلافی آن بر خواست و پاکستان نیز دو جنگنده هندی را به بهانه نقض حریم هوایی، هدف قرار داد.
احزاب و گروههای سیاسی کشمیر
در جریان مبارزات سال ۱۹۳۱ مسلمانان توانستند حزب «کنگره اسلامی» و «کنگره وطنی» را تا سال ۱۹۳۸ تشکیل دهند، اما اختلافاتی بین این احزاب وجود داشت که باعث سو استفاده حاکمان غیر مسلمان میشد سه گرایش عمده سیاسی در کشمیر بر اساس علائق ژئوپلتیک شکل گرفته است. ۱-گرایش به هندوستان ۲-گرایش به پاکستان ۳- گرایش به خود مختاری. به دلیل بافت مذهبی کشمیر هندو برخی مسائل تاریخی و سوابق جتگهای گذشته، اکثر احزاب مذهبی خواهان الحاق به پاکستان هستند از جمله احزاب مهم کشمیر میتوان از احزاب زیر نام برد:
جبهه آزادیبخش جامو کشمیر (jklf) توسط امان الله خان تاسیس شد و درسال ۱۹۹۴ به یک سازمان مبارز تبدیل شد که هم در کشمیر هند هم در کشمیر پاکستان شعبه دارد. شعبه کشمیر هند به ریاست یاسین مالک از سال ۱۹۹۵ از خشونت دست کشید و به روشهای صلح آمیز روی آورد. حزب دموکراتیک جامو و کشمیر (jkdfp) توسط هاشم قریشی و شبیراحمد شاه به عنوان یک حزب جدایی طلب و طرفدار خود مختاری جامو و کشمیر در سال ۱۹۹۸ تاسیس شد. حزب دموکراتیک خلق جامو و کشمیر (pdp) در سال ۱۹۹۹ توسط مفتی محمد سعید با هدف جدایی طلب و خودمختاری شکل گرفت. حزب کنفرانس ملی جامو و کشمیر (ncp) در سال ۱۹۳۹ توسط شیخ عبدالله تاسیس شد و اکنون توسط نوه او عمر عبدالله به عنوان یک حزب میانه رو و خواهان خود مختاری فعالیت میکند. حزب خلق جامو کشمیر (jkpp) ژوئیه ۱۹۹۰ تحت نظر سردار محمد خان با هدف تلاش برای استقلال کشمیر تاسیس شد ۱ -از دید احزاب طرفدار خود مختاری، کشمیر بخشی از سرزمین شبه قاره هند بوده، اما تحت حاکمیت جداگانهای قرار داشته است. اگرچه مردم کشمیر مسلمان هستند، اما با مردم پاکستان تفاوتهای دارند، با توجه به ریشههای ناریخی تداوم سلطه هند بر کشمیر غیر ممکن و الحاق آن به پاکستان نیز حساسیتهای هندوها و هندوستان را در پی دارد؛ بنابراین تنها راه حل ممکن از نظر این احزاب، موافقت دو کشور با استقلال کشمیر است.
سایر احزاب مهم عبارتند از: سازمان حریت که در سال ۱۹۹۳ به عنوان اتحادی از ۲۶ سازمان سیاسی اجتماعی و مذهبی در کشمیر با هدف الحاق کشمیر به پاکستان شکل گرفت. حدود ۱۰۰ گروه مسلح و غیر مسلح به عنوان سازمان حریت تحت نظارت آی. اس. آی ارتش پاکستان فعالیت میکنند. لشکر طیبه در سال ۱۹۹۴ در مارکاز تاسیس شد. هسته اولیه آن به صورت سازمانی شبه نظامی توسط «حافظ محمد سعید» شکل گرفت. حزب المجاهدین از سال ۱۹۸۹ میلادی شروع به فعالیت کرد این حزب بزرگترین و گستردهترین حزب مذهبی برای مبارزات مردمی کشمیر است رهبری فعلی آن سید صلاح الدین است که در پاکستان ساکن است. «جیش محمد» یک سازمان شبه نظامی است که در کشمیر فعالیت میکند، اما مقر آن در پاکستان است. هدف اصلی این گروه الحاق مناطق کشمیر تحت حفاظت هند به پاکستان و اداره آن زیر چتر یک حکومت اسلامی است. از سال ۲۰۰۲ فعالیت آن رسما ممنوع شداما به طرق مختلف همچنان به فعالیتهایی قبلی خود ادامه میدهد حضور این گروهها در کشمیر بعد از کودتای ضیاءالحق در پاکستان آغاز شد.
دخالت قدرتهای فرامنطقهای در کشمیر
ریشه و اساس تنشهای کشمیر با دخالت انگلستان و فروش کشمیر به «راجا گلاب سینگ» در ۹ مارس ۱۸۴۶ شروع شد. مطابق با این قرار داد دولت انگلیس برای همیشه ایالت جامو و کشمیر کنونی را به ماهاراجه گلاب سینک و خاندان او به قیمتی معادل ۷.۵ میلیون روپیه وقت فروخت. از این مبلغ ۵ میلیون هنگام امضای توافق و ۲.۵ میلیون تا پیش از اول اکتبر ۱۸۴۶ میبایست تحویل انگلیسیها شود.
قبل از جدایی پاکستان از هند، انتخاب سرنوشت کشمیر به دست مردم و حاکمان آن موکول شد، اما «گلاب سینگ» با ادعای اشغال کشمیر توسط عشایر پاکستانی «تاتان» طی نامهای به مقامات بریتانیا از آنها خواست که وارد منطقه کشمیر شوند. محتویات مبهم نامه و محرز نشدن ادعای آن باعث شده تا عدهای از کارشناسان جلوگیری از الحاق کشمیر به پاکستان را توطئهای بین انگلیس و هندوستان بدانند؛ علت چنین استدلالی این است که اگر طبق توافقات قبلی به همه پرسی رجوع میشد با توجه به درصد زیاد مسلمانان کشمیر، آنها پاکستان را برای الحاق انتخاب میکردند. البته اختلاف بین احزاب اصلی مسلمان قبل از جدا شدن پاکستان نیز در این مساله بی تاثیر نبود. با وجودی که پس از اولین جنگ هند و پاکستان قطعنامه سازمان ملل تعیین سرنوشت جامو و کشمیر را بر عهده مردم این دو منطقه گذاشت، اما همچنان اجازه یک همه پرسی و انتخابات آزاد داده نمیشود.
با جایگزین شدن آمریکا در مناقشات کشمیر به جای انگلیس، ایالات متحده نیز راه انگلستان را در پیش گرفت و با حمایت از هستهای شدن هند و سپس پاکستان، ابعاد جدیدی به مساله کشمیر داد. با توجه به اینکه بخشی از طرح اقتصادی بزرگ یک کمربند و یک جاده چین، از شمال کشمیر میگذرد هند این طرح را یک اتحاد استراتژیک بین دو رقیب خود یعنی چین و پاکستان میداند. آمریکا نیز از نزدیک شدن دو قدرت بزرگ چین و هند هراس دارد و نقش کشمیر را مانند فلسطین بین اعراب و اسرائیل و تنشهای شبه جزیره کره و دریای چین جنوبی برای نفوذ خود میداند؛ بنابراین از رقابت هند با چین استفاده کرده و از موضوع کشمیر برای گرفتن امتیاز از هند بهره میبرد. در واقع واشنگتن یک منازعه مدیریت شده را بیشتر در راستای منافع خود میبیند تا اینکه مساله کشمیر برای همیشه حل شود.
علاوه بر دخالت قدرتهای فرامنطقهای میتوان در موضوع بحران کشمیر نقش قدرتهای منطقهای را نیز مشاهده و ردگیری نمود. دخالتهای عربستان باعث شده تا مخالفت برخی مسلمانان در کشمیر رنگ و بوی تروریستی به خود بگیرد. عربستان از گسترش ایدئولوژی وهابیت به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف و منافع سیاست خارجی استفاده میکند و در این مسیر پاکستان همواره یکی از مقاصد اصلی ترویج این ایدئولوژی توسط سعودیها بوده است. سال گذشته کریس مورفی یکی از اعضای کنگره آمریکا ددر یک مصاحبه مطبوعاتی گفت: در پاکستان ۲۴ هزار مدارس دینی وجود دارد که از میان این ۲۴ هزار مدارس، چند هزار مدارس به گونهای هستند که از عربستان سعودی کمک مالی دریافت میکنند. وی افزود این امر موجب افزایش ناامنی و تروریسم در پاکستان شده است. همچنین میتوان به نقش آفرینی اسرائیل در بحران کشمیر اشاره کرد. اسرائیل نیز در یکی از جنگها با فروش تسلیحات سعی در تاثیرگذاری بر کشمیر داشت. در سال ۲۰۱۷ صنایع هوا فضای اسرائیل قراردادی دو میلیارد دلاری برای تجهیز ارتش و نیروی دریایی هند به سامانههای موشکی امضا کرد. در این رابطه روزنامه «ایندیپندنت» در اواسط اسفند ماه سال گذشته در تحلیلی به قلم «رابرت فیسک»، روزنامه نگار شناخته شده، نوشت: «اسرائیل به خاطر تحریک کردن هند، در افزایش تنشها میان این دو کشور (هند و پاکستان) نقشی اساسی و گستردهای داشته است.»
فیسک در این نوشته تاکید کرده بود: «اسرائیل طی ماههای اخیر همواره با حمایت از حزب قومی «بهاراتیا جاناتا»، ائتلاف خطرناکی را علیه اسلام و مسلمانان تشکیل داده است. البته به طور رسمی و در برابر افکار عمومی، هیچ طرفی به وجود این ائتلاف اعتراف نمیکند. یکی از نمودهای اصلی آن را میتوان در تبدیل شدن هند به بزرگترین بازار تسلیحات اسرائیلی مشاهده کرد.»
فیسک یادآور شده بود: «این مسئله تصادفی یا اشتباهی نبود که رسانههای هندی پس از دور جدید تنشها میان هند و پاکستان، از بهرهگیری ارتش هند از موشکهای «رافائل اسپایس ۲۰۰۰» که نوعی موشک هوشمند اسرائیلی است، خبر دادند.»
در همین راستا همچنین طی روزهای اخیر «زهرا نقوی» دبیر شعبه زنان مجلس و عضو پارلمان ایالت پنجاب به نقش اسرائیل در آموزش سرکوب مسلمانان کشمیری اشاره کرده است.
خودمختاری کشمیر در حقوق هند
پس از آنکه نشانههای درگیری در کشمیر ظاهر شد مهاراجه وقت کشمیر به پاکستان و هند پیشنهاد توقف اقدامات (Standstill Agreement) در کشمیر را داد، پاکستان این پیشنهاد را پذیرفت، اما هند واکنشی خنثی نسبت به آن نشان داد. بعد از الحاق جامو و کشمیر به هند، جواهر لعل نهرو تلگرافی به» لیاقت علی خان» نخست وزیر وقت پاکستان فرستاد و اعلام کرد هند هیچ گونه تمایلی برای تحمیل تصمیمی بر مردم کشمیر ندارد و نظر مردم را خواهد پذیرفت، اما چنین امری بعد از برقراری صلح و نظم و قانون محقق میشود. وقتی قبل از دخالت نظامی پاکستان مردم مسلمان منطقه «پونج» مورد حمله قرار گرفتند و اوضاع متشنج شد هند خود را ملزم به تعیین تکلیف کشمیر نمیدید، زیرا صلحی نیز محقق نشده بود در این حال با شروع اولین جرقههای جنگ اول هند و پاکستان در سال ۱۹۴۸، مهاراجه کشمیر از هند درخواست کمک نمود. هندوستان ارسال کمک را مشروط به کنترل بخش دفاعی، سیاست خارجی و ارتباطات کشمیر توسط هند و واگذاری سایر اختیارات به خود کشمیر کرد.
این توافق در اصل ۳۷۰ قانون اساسی هند و بند ۳۵A گنجانده شد که بر اساس آن مسئولین کشمیر خرید املاک توسط غیر کشمیریها و مسئولیتهای اداری توسط ساکنان غیر کشمیری، که بعد از سال ۱۹۵۴ به کشمیر مهاجرت کرده اند را ممنوع کردند. هند در قبال اختیاراتی که در کشمیر بدست آورده بود این حق را برای کشمیر به رسمیت شناخت. مجلس موسسان جامو و کشمیر این اختیار را داشت که بندهایی از قانون اساسی هند را برای اعمال در جامو و کشمیر گزینش کند یا کل بند ۳۷۰ را لغو کند؛ اما مشکل اصلی حقوقی از جایی شروع شد که مجلس موسسان بدون پیشبینی لغو قانون فوق، پس از موافقت با آن منحل شد و مواد مذکور به عنوان یک بند دائمی در قانون اساسی هند ماندگار شد. با روی کار آمدن ترامپ، او کمکهای ۲۵۵ دلاری نظامی به پاکستان را به حالت تعلیق درآورد. از طرف دیگر افزایش تنش چین با آمریکا، باعث شد تا هند شرایط را برای لغو خودمختاری تصریح شده درماده ۳۷۰ را مناسب ببیند. روز سه شنبه ۶ اوت/۱۵ مرداد مجلس «لوک سیهای» هند لایحهای را تصویب کرد که منطقه جامو و کشمیر را از وضعیت ایالت به اتحادیه سرزمین با مجلس محلی تغییر میدهد و «لداخ» نیز به سرزمینی مجزا بدون پارلمان محلی تبدیل میشود.
نقش احزاب هند در مساله کشمیر
در هند احزاب به سه رده محلی، ملی و منطقهای (ایالتی) تقسیم میشوند. در کشورهای جهان سوم که از دل استعمار ظهور کردند احزاب ملی نقش موثری در انسجام کشور ایفا میکنند مانند حزب ملی هند (INC) که در سال ۱۸۸۵ تاسیس شد و با عضویت گاندی اعتبار ویژهای پیدا کرد و توانست ۴ دهه حکومت را در هند در اختیار داشته باشد پس از آن، حزب بهاراتیا جاناتا (BJP) که با صبغه ناسیونالیستی در سال ۱۹۸۰ تاسیس شد. از نظر» مایرون واینر و جوزف الپالومبارا» احزاب مدرن در کشورهای کمتر توسعه بافته با چند بحران اساسی دست و پنجه نرم میکنند از جمله این بحرانها بحران مشروعیت، هویت ملی و همگرایی است بنابراین احزابی مانند بی. جی. پی برای دوام و ماندگاری در صحنه سیاسی هند نیازمند خلق سازوکارهایی برای کسب هویت ومشروعیت حداکثری هستند. واقعه تخریب مسجد بابری و دخالت بی جی پی در آن برای استفاده از احساسات ناسیونالیستی مردم هند نمونهای از چالش فوق بود اگرچه پس از این واقعه تعدادی از اعضای ارشد بی جی پی محاکمه شدند، اما ساختار این حزب به گونهای است که برای رقابت با سایر احزاب بر احساسات ناسیونالیستی استوار است. «نارندا مودی» یک هفته قبل از رقابت سنگین انتخابات هفت مرحلهای هند در ۹ آوریل/۲۰ فروردین قول داد در صورت پیروزی در انتخابات حقوق ویژه مسلمانان کشمیر را لغو کند. این در حالی بود که از سال ۲۰۱۴ که هند مذاکرات امنیتی با پاکستان را لغو کرد درگیریهای سه روزه شدیدی بین شبه نظامیان و دولت هند شکل گرفت و از آن زمان تا کنون موازی با کنش گری حزب بهاراتیا جاناتا، خشونتهای ملی گرایان هندی علیه اقلیتهای مذهبی شدت یافته است. بلومبرگ پس از لغو خودمختاری کشمیر درگزارشی با تاکید بر اینکه این مساله باعث تقویت جایگاه مودی در داخل هند شده است، نوشت: «این اقدام برای تبدیل کردن کمشیر به یک منطقه متحد همچون دهلی نو پایتخت هند به دولت فدرال نارندرا مودی نخست وزیر هند امکان کنترل کامل بر تشکیلات پلیس محلی این ایالت را میدهد».
نقش احزاب و نهادهای سیاسی پاکستان در مساله کشمیر
ارتش پاکستان نقش ویژهای در ساختار سیاسی و سیاست خارجی دارد. ارتش پاکستان از همان ابتدا با دو ماموریت مهم شکل گرفت یکی بازگرداندن کشمیر به پاکستان و دوم اجرای شریعت اسلامی در قالب یک حکومت اسلامی. «عایشه صدیق» از اعضای مجلس پاکستان در کتابی که در سال ۲۰۰۷ با عنوان «پاکستان اقتصاد ارتشی» تالیف نموده، تاکید میکند: نظامیان پاکستان در اکثر صنایع این کشور دارای سهام و سرمایه هستند به گونهای که امروزه در صنایعی مانند نفت و گاز، صنعت شکر و برنج از نقش تعیین کنندهای برخوردارند». قانون اساسی پاکستان نیز امتیازات ویژهای به ارتش میدهد به گونهای که اکثر روسای جمهور پاکستان از ژنرالهای ارتش بوده اند که خود از طریق کودتا قدرت را در دست گرفته است؛ بنابراین هویت، حیات و حیثیت ارتش پاکستان وابسته به پیروزی در مساله کشمیر است؛ لذا نگرش ارتش پاکستان این است که کوتاه آمدن در این مساله میتواند ارتش پاکستان را در ضعیفترین موقعیت از تاریخ استقلال پاکستان تا کنون قرار دهد. از حدود ۲۰ حزب پاکستان دو حزب «مسلم لیگ» و «مردم» احزاب اصلی محسوب میشوند به گونهای که پاکستان در حقیقت دارای ساختار دو حزبی است.
حزب مسلم لیگ را «محمد علی جناح» در سال ۱۹۰۶ تاسیس کرد و حزب مردم پاکستان نیز توسط «ذوالفقار علی بوتو» در سال ۱۹۶۷ پایه گذاری شد. به دلیل جایگاه تاریخی حزب مسلم لیگ و اعتبار «محمد علی جناح» به عنوان بنیانگذار استقلال پاکستان، این حزب معمولا اکثریت را در دست دارد. هر فردی بخواهد در مساله کشمیر که خط قرمز ارتش پاکستان است، کوتاه بیاید ارتش بدون تردید این حزب یا فرد را از قدرت کنار میزند. روی دیگر قدرت ارتش پاکستان، فساد و سواستفاده برخی مقامات ارتش در صحنه سیاسی پاکستان است که از سال ۲۰۰۸ تا سال ۲۰۱۷ باعث اوج گیری نارضایتی عمومی شده بود. عمران خان نخست وزیر کنونی و موسس حزب تحریک انصاف با وعده مبارزه با فقر و فساد توانست با کسب ۱۱۰ رای از ۲۶۹ کرسی مجلس پاکستان به نخست وزیری برسد؛ بنابراین عدم حمایت ارتش و دو حزب اصلی از او در بحران کشمیر میتواند باعث سقوط دولت او شود بنابراین عمران خان برای جلب حمایت ارتش باید حداکثر درایت را در مساله افغانستان که خط قرمز دیگر ارتش است به خرج دهد. در این راستا او سعی میکند در روند صلح افغانستان نظر مشترک ارتش پاکستان و آمریکا را مشترکاً بدست آورد و از این طریق بتواند از موضعی قوی در حل مساله کشمیر با هند روبرو شود. او پیش از جلسه شورای امنیت نیز با ترامپ گفتگو کرد و در سخنرانی تلوزیونی ورود پرونده کشمیر به شورای امنیت را یک پیروزی برای پاکستان قلمداد کرد.
سناریوهای آِینده کشمیر
به دلیل ریشههای ناسیونالیستی و مذهبی نهادهای اصلی تاثیرگذار دو کشور در پرونده کشمیر یعنی ارتش پاکستان و حزب بی. جی. پی، این دو نهاد برای حل تنش فعلی باید پاسخ مناسبی برای افکار عمومی خود داشته باشند. اگر هند شروع به پاکسازی قومی یا حتی حذف نمادهای اسلامی و هویتی کشمیر کند، واکنشهای هویتی و قومی خشونتباری در کشمیر شروع میشود و زمینه برای رشد گروههای تروریستی نظیر داعش و کنار رفتن احزاب میانه رو فراهم خواهد شد و همچنین پاکستان به سه دلیل قومی، دینی و سیاسی خود را ناچار به ورود جدی به مساله خواهد دید. این امر با توجه به هستهای بودن دو کشور، ابعاد بین المللی پیدا میکند؛ بنابراین همچنان باید برای حل بحران کشمیر را بر اساس یکی از سناریوهای ذیل جستجوکرد.
در موافقت نامه «سیملا» که در سال ۱۹۷۲ به امضای طرفین رسید بر انجام مذاکرات دو طرف برای حل مشکل تاکید شد. محتملترین سناریوها برای کشمیر برگزاری همه پرسی یا قبول استقلال است. برای استقلال کشمیر سه طرح ارائه میشود که شامل:
۱ -بازگشت وضعیت جامو وکشمیر به شرایط قبل از سال ۱۹۴۷ و تبدیل شدن به کشوری مستقل با توافق پاکستان و هند. چالش این سناریو نداشتن زیرساختهای اقتصادی و سیاسی قوی در جامو و کشمیر برای تشکیل یک کشور مستقل درحال حاضراست؛
۲-ایالات جامو و کشمیر تحت یک ارگان بین المللی به صورت کشور مستقل اداره شود. این سناریو محتاج گفتگو و مذاکرات طولانی و پیوسته است و باید اعضای شورای امنیت نیز در آن به یک اجماع برسند؛
۳-جامو و کشمیر تحت یک کنفدراسیون مشترک هندی-پاکستانی اداره شود. این گزینه به دلیل بی اعتمادی دو کشور و عدم اجماع سایر کشورهای منطقه برای به عهده گرفتن کنفدراسیون کمتر محتمل است، علاوه بر آن انتخاب چنین گزینهای برای هند و نارندا مودی، عقب نشینی از وضعیت قبلی کشمیر محسوب میشود.
۴- با این حال سناریوی چهارمی نیز وجود دارد که تقسیم منطقه تحت نزاع بین هند و پاکستان و الحاق مناطق تقسیم شده به خاک دو کشور است. با توجه به ترکیب جمعیتی جامو، لداخ و دره کشمیر که به ترتیب ۶۷ و ۹۵ درصد مسلمان دارند این گزینه باعث الحاق دو ایالت به پاکستان و احتمالا یک ایالت به هند میشود و در این بین نیز باید جابجاییهایی در جمعیت سه ایالت صورت بگیرد که ممکن است خود باعث مشکلات اجتماعی جدیدی شود؛ بنابراین موجهترین گزینه تا کنون برای سازمان ملل برگزاری همه پرسی در منطقه تحت نزاع است.
ارسال نظرات